معنی رودی در شمال کشور

حل جدول

لغت نامه دهخدا

رودی

رودی. (اِخ) حارث بن مسلم رودی رازی، از روات است و حسین بن علی بن مرداس از وی روایت کند. (از معجم البلدان).

رودی. (اِخ) حسن بن مظفربن ابراهیم رازی رودی مکنی به ابوعلی از روات است و از ابی سهل موسی بن نصر رازی روایت دارد و ابوبکربن مقری از وی روایت کند. (از لباب الانساب).

رودی. (ص نسبی) منسوب به روده که محله ای (یا قریه ای) بوده است به ری. (از انساب سمعانی). رجوع به روده شود.


شمال

شمال.[ش ِ] (اِخ) آذربادگان. (آثارالباقیه) (مفاتیح).

عربی به فارسی

شمال

شمال , شمالی , باد شمال , رو به شمال , در شمال

فارسی به عربی

شمال

شمال

گویش مازندرانی

شمال

شمال، باد ملایم خنک

معادل ابجد

رودی در شمال کشور

1321

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری